English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (8212 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
map margin U کناره نقشه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
neatline U خطوط باریک حدود کناره نقشه
sheetlines U خطوط کناره نقشه
Other Matches
sidelay U تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
map U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
conformal projection U نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map U نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan U نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
control map U نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
cartographer U ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
cartographers U ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
hyetography U نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
mapping U نقشه کشی کردن تهیه نقشه
topographic map U نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
storage map U نقشه انباره نقشه انبارش
orthographic U تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
plotted U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
map sheet U شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
geodesy U نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
vignetting U سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
spandrel U لچک [در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
outline assembly drawing U نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
common control U کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
fringes U کناره
side U کناره
border U کناره
bordered U کناره
margent U کناره
margine U کناره
listel U کناره
bordering U کناره
margin U کناره
sides U کناره
margins U کناره
rim U کناره
edges U کناره
fringe U کناره
edge U کناره
lip U کناره
rims U کناره
stand-offish U کناره جو غیرمعاشر
stand-offish U کناره گیر
featheredge U کناره تیز
resignation U کناره گیری
resignations U کناره گیری
levee U کناره رودخانه
attrition U کناره گیری
contour U خط کناره نما
banks U کناره توده
bank U کناره توده
aloof U کناره گیر
bordered U کناره مرز
sides U پهلو کناره
side U پهلو کناره
stand offish U کناره جو غیرمعاشر
stand offish U کناره گیر
scratch U کناره گیری
demission U کناره گیری
demit U کناره گرفتن از
isolation U کناره گیری
scratching U کناره گیری
scratches U کناره گیری
scratched U کناره گیری
retiring U کناره گیر
bolt rope U طناب کناره
edges U کناره تیزی
bordering U کناره مرز
bank paving U فرش کناره
renunciation U کناره گیری
abdication U کناره گیری
border U کناره مرز
edge U کناره تیزی
threctia U کناره گیری
standoffish U کناره گیر
To go into solitude . To become aloof . U کناره گرفتن
detachment U کناره گیری
detachments U کناره گیری
retired ness U کناره گیری
to declare off U کناره کردن از
to stand a. off U کناره گرفتن
sea board U کناره دریا
offishness U کناره جویی
renouncement U کناره گیری
separatism U کناره گیری
seceder U کناره گیر
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
geodetic datum U سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
avoidance U کناره گیری احتراز
bankside U کناره دریا ورودخانه
to give wide berth to U کناره گیری کردن از
to keep one's distance U کناره گیری کردن
bankside U پشته یا کناره رود
throw up U کناره گیری کردن از
bank effect U اثر کناره رودخانه
to seclude oneself U کناره گیری کردن
apron U کناره داخلی پیست
aprons U کناره داخلی پیست
sidewall U کناره لاستیک اتومبیل
sideliner U ادم کناره گیر
retires U کناره گیری کردن
retire U کناره گیری کردن
hold aloof U کناره گیری کردن
he threatened or resingn U که کناره گیری خواهدکرد
secede U کناره گیری کردن
seceded U کناره گیری کردن
contours U خطوط کناره نما
secedes U کناره گیری کردن
resignation U کناره گیری تفویض
abdicative U مایه کناره گیری
chimney-cheek U [کناره باز شومینه]
nonintervention U سیاست کناره گیری
seceding U کناره گیری کردن
resignations U کناره گیری تفویض
chine U نقطه اتصال کناره ها و کف قایق
to throw up U کناره گیری کردن از استعفادادن از
retreats U عقب نشینی کناره گیری
withdrawals U کناره گیری از مسابقه تکواندو
withdrawal U کناره گیری از مسابقه تکواندو
indirect bank protection U کناره بندی غیر مستقیم
side wall of stairs U جان پناه کناره پلکان
resign U کناره گرفتن تفویض کردن
resigns U کناره گرفتن تفویض کردن
to keep oneself to oneself U کناره گیری ازمردم کردن
retreat U عقب نشینی کناره گیری
retreating U عقب نشینی کناره گیری
to retire in to oneself U از جامعه کناره گیری کردن
retreated U عقب نشینی کناره گیری
computer aided design and drafting U طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
bench mark U شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
abdicate U کناره گیری کردن استعفا دادن
to resign one's seat U از جای مجلسی خود کناره گرفتن
abdicated U کناره گیری کردن استعفا دادن
abdicates U کناره گیری کردن استعفا دادن
abdicating U کناره گیری کردن استعفا دادن
bank shot U ضربهای که گوی بیلیارد به کناره میز بخورد
to send in one's papers U کناره گیری از کار کردن استعفا دادن
to retire from [to] a place U از [به] جایی کناره گیری کردن [یا منزوی شدن]
chimney-corner U [گوشه یا کناره ی عقب نشین بخاری یا شومینه]
quarter U یک چهارم زمان مسابقه قسمت عقبی کناره قایق
bear in U تمایل اسب به نزدیک شدن به جانب کناره مسیر یا نرده ها
projections U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
grid navigation U ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
polar stereographic U سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
projection U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
trimsize U اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
boast U ضربه از گوشه که بطور اریب بدیوار کناره و بعد به دیوارمقابل بخورد
boasts U ضربه از گوشه که بطور اریب بدیوار کناره و بعد به دیوارمقابل بخورد
boasted U ضربه از گوشه که بطور اریب بدیوار کناره و بعد به دیوارمقابل بخورد
trig list U لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
overlap U روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
overlaps U روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
overlapped U روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
After dinner he likes to retire to his study. U پس از شام او [مرد] دوست دارد به اتاق مطالعه خود کناره گیری بکند.
map plane U سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
survey station U ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
edge finish U شیرازه بافی [جهت استحکام تارهای کناری و گاه تزپین نمودن کناره ها با رنگ های متفاوت بصورت ضربدری یا موازی]
bowed U ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
bows U ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
bowing U ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
bow U ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
runner U فرش کناره [فرش های دراز و باریکی که عموما جهت پله یا راهرو استفاده شود.]
field control U نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
chain stitch U گره یا کوک زنجیره ای جهت جلوگیری از باز شدن گلیم بافت و تزیین و یا کناره بافی و شیرازه بافی مورد استفاده قرار می گیرد
charts U نقشه
chart U نقشه
charted U نقشه
mounted map U نقشه
charting U نقشه
map maker U نقشه کش
plan view U نقشه کف
rambling U بی نقشه
schemed U نقشه
visual aid U نقشه
scheme U نقشه
schemes U نقشه
cartographers U نقشه کش
cartographer U نقشه کش
planless U بی نقشه
plat U نقشه
plotless U بی نقشه
draftsman U نقشه کش
cartograph U نقشه
map U نقشه
programs U نقشه
program U نقشه
projected U نقشه
model U نقشه
plot U نقشه
plots U نقشه
modeled U نقشه
planner U نقشه کش
outlining U نقشه
plan U نقشه
designers U نقشه کش
designer U نقشه کش
draughtsmen U نقشه کش
draughtsman U نقشه کش
draftsmen U نقشه کش
Recent search history Forum search
1diegesis
0ترجمه نقشه فرش به انگلیسی
0 ترسیم مسیر هواپیما توی گوشی
0نحوه کار با نرم افزار waze
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com